بانکها هنوز هم در بازار ملک حضوری فعال دارند. این را میتوان از آمارهای تازهای که از میزان اموال غیرمنقول بانکها منتشر شده است، فهمید.
به گزارش بنکر (Banker)، بارها درباره نقش بانکها در بازار ملک صحبت شده است. اینکه یکی از اصلیترین پایههای انبوهسازی و بعد خالی گذاشتن برجها و مالیاتنپردازی در حوزه مسکن، بانکها هستند.
موضوعیکه نهتنها بازار ملک را تحتتأثیر قرار میدهد و مسکن را به عنوان یک کالای سرمایهای بسیار گرانتر میکند؛ بلکه نشان میدهد بسیاری از بانکها به جای فعالیت در حوزه بانکداری و سرمایهگذاریهای مرتبط با مأموریتشان مشغول سرمایهگذاری در حوزه ملک هستند.
فقط یکی از عواقب این ماجرا، دسترسی سختتر مردم اعم از تولیدکنندهها به وامهای بانکی و بهطور کلی خدمات پولی بانکها است.
خلاصه اینکه آش حضور بانکها در بازار ملک آنقدر شور شده که بارها وزارتاقتصاد و بانکمرکزی به آنها هشدار دادهاند که باید میزان اموال غیرمنقولشان را کاهش دهند و حضورشان را در بازار ملک کم کنند.
هر بار هم بانکهای مختلف، گزارشهایی از تلاش برای این کار دادهاند؛ اما آیا واقعاً این اتفاق افتاده است؟
آیا رقمهای کلانی که از اموال غیرمنقول بانکها در سال ۱۴۰۲ منتشر شده، مربوط به انباشت املاک در سالهای گذشته است؟
برای جواب دادن به این سوال میتوان آمارهای قبلی را با آمارهای جدید مقایسه کرد.
گزارشهای مربوط به ابتدای تابستان سال گذشته نشان میداد که تا آخر خردادماه ۱۴۰۲ اموال غیرمنقول 16 بانک ایرانی به بیش از 115هزار میلیارد تومان میرسد. همانموقع، تحلیلهایی دیده میشد که میگفتند ارزش واقعی این داراییها بیش از ۱۵۰هزار میلیارد تومان است.
حتی اگر عدد دوم را در نظر بگیریم، باز هم میبینیم که براساس گزارشهای تازه، مجموع اموال غیرمنقول بانکها در فاصله بین خردادماه تا انتهای سال، نزدیک به ۴۰هزار میلیارد تومان رشد کرده است.
ضمن اینکه آمارهای جدید ۱۴ بانک را در بر میگیرند و آمارهای خردادماه سال گذشته ۱۶ بانک را شامل میشد.
نکته مهم این است که در آمارهای بهار سال گذشته، اموال غیرمنقول بانک تجارت سهم بسیار بزرگی داشت تا جاییکه این بانک را با ۱۹هزار میلیارد تومان اموال غیرمنقول به رتبه دوم بعد از بانک ملت میرساند اما در آمارهای جدید جای بانک تجارت خالی است.
این موضوع در مورد بانک صادرات با نزدیک به ۱۷هزار میلیارد تومان دارایی غیرمنقول در گزارش انتهای بهار ۱۴۰۲ هم صدق میکند.
اگر صرفاً همین دو بانک را با همان مقدار دارایی غیرمنقول به گزارش فعلی اضافه کنیم، میبینیم که رشد اموال غیرمنقول بانکها بیشتر از ۸۰هزار میلیارد تومان بوده است.
احتمالاً، بانکها در توجیه این میزان افزایش که تازه دست پایین محاسبه شده است، پای تورم نزدیک به ۷۰درصدی ملک در سال گذشته را وسط میکشند اما گذشته از اینکه بخشی از این تورم در سهماهه اول هم وجود داشته باشد، یادآوری کرد که بنابر تاکید خود گزارش بسیاری از املاک نه با قیمت روز که با قیمت دفتری ثبت شدهاند؛ یعنی همان قیمتی که در زمان معامله داشتهاند یا آخرین بار ثبت شده بودند.
بانکها از این بازار نمیروند
خیلیها از جمله وزارتاقتصاد و بانکمرکزی در مورد حضور فعالانه بانکها در بازار مسکن، انگشت اتهام را به سمت آنها میگیرند، مردم هم بانکها را بخشی از عاملِ گرانی مسکن میدانند و بارها شنیدهایم که گفته میشود اگر آنها از این بازار بیرون بروند، قیمتها شکسته خواهد شد.
اما سوال این است که واقعاً بانکها متهم به گناهکاری هستند؟ اصلاً چرا آنها تا این اندازه به زمین و ملک چسبیدهاند؟
طبیعتاً یکی از اصلیترین دلایل این علاقه، رونق بازار مسکن است. بازاری با سود تضمینشده که به بانکها برای سودآوری کمک میکند.
ضمن اینکه وقتی پای ترازنامهها به میان میآید این املاک که طبیعتاً رشد خوبی داشتهاند میتوانند به عنوان دارایی به کمک تراز بانکها بیایند تا جاییکه در اغلب قریب به اتفاق بانکها آنچه ترازنامههای آنها را از منفیشدن نجات میدهد، همین املاک هستند.
درحالیکه از نظر تکنیکی سهم بالای املاک غیرمنقول در ترازنامههای بانکها نشانه خوبی نیست و نشان میدهد که اگر املاک را از این ترازنامهها حذف کنیم، وضعیت آنها از نظر تراز عملیات بانکی اصلاً خوب نخواهد بود.
حالا به همه اینها سرکوب شدید نرخ بهره را هم اضافه کنید تا ببینید چقدر جذابیت انجام ماموریتهای پولی برای بانکها پایین است و مقاومتنکردن آنها در برابر جذابیت بازارهای سرمایهای، نه از سر بیتدبیری و فساد، که از سر ناچاری برای بقا است.
وقتی بانک مرکزی با انواع و اقسام فشارها، نرخ بهره را ۲۳ درصد اعلام میکند، درحالیکه تورم عمومی رسمی، بیش از ۴۵درصد است، چطور میتوان توقع داشت که حساب و کتاب بانکها در مورد وامدادن و سپردهگرفتن درست از آب در بیاید؟